خاطرات خنده دار
 
جمعه 20 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 13:23 ::  نويسنده : مهرشاد

 من بعضي وقت ها گوشيم و ميدم به بقيه سربازها تا باهاش زنگ بزنن خونشون؛ بعضي وقت ها هم پيش مياد خانواده سربازها زنگ ميزنن به گوشيم و ميگن با فلاني كار دارن؛ منم گوشي رو ميدم به طرف تا با خانوادش حرف بزنه...
تا اينكه ديروز يكي زنگ زد به گوشيم منم گوشي رو جواب دادم گفتم: "الو...بفرماييد‏"‏ ؛ اونم برگشته ميگه: "سلام؛ با حميد كار داشتم‏"
من: "حميد كي؟‏"
اون: "من چه كاره ام؟‏"
من: "يعني چي تو چه كاره اي؟...تو زنگ زدي به خط من...بيشرف؛ مگه تنت ميخاره كه مزاحم ميشي؟...هان؟...مرديكه بوووق بييپ؛ بوق بوق‏"
.
متأسفانه امروز فهميدم فاميلي يكي از سرباز جديدا "چه كاره‏"‏ ست‏!‏‏!‏‏!‏ و اون يارو اي كه زنگ زده پدرش بوده‏!‏‏!‏‏!‏
سپس پي بردم به سوتي بزرگي كه دادم‏!‏‏!‏‏!‏



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







همه چی بخصوص خنده
آرزوی آوردن لبخند بر لب های شما
درباره وبلاگ

$$سلام من مهرشاد امیدی هستم $$ بزرگترین آرزوی من لبخند مردم است بخصوص بازدید کننده های اینترنت من این سایت را برای این راه اندازی کردم که بخندین پس بی زحمت نظر بدید راستی من هفتادو هشتی هستم
آخرین مطالب
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان خنده بارون و آدرس khandeh78.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان


ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 35
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 38
بازدید ماه : 466
بازدید کل : 13715
تعداد مطالب : 230
تعداد نظرات : 33
تعداد آنلاین : 1